نیلوفر آبی

نیلوفر آبی - بودیسم - ادبیات - وب

نیلوفر آبی

نیلوفر آبی - بودیسم - ادبیات - وب

کوان های ذن


برگردان : کسرا آرام

بودا


کوان های ذن (داستان هایی متناقض نماکه در ظاهر بی معنی بوده ولی در واقع درست هستند .از این داستان ها در آیین ذن برای آموزش استفاده می شود. )


ماه دزدیدنی نیست !


ریوکان ،استاد ذن ،در ساده ترین شکل ممکن بر فراز یک کوه در کلبه ای محقر زندگی میکرد . شبی ،دزدی به قصد دستبرد زدن وارد کلبه ی او شد ولی دید که چیزی برای دزدیدن در انجا وجود ندارد.

اما دزد در راه برگشت با ریوکان روبرو شد . ریوکان در حالیکه دزد را گرفته بود به او گفت : "تو راه درازی را برای دیدن من آمده ای و من ناراحت خواهم شد اگر دست خالی برگردی . از تو می خواهم که لباس های من را به عنوان هدیه قبول کنی ."

دزد نیز در حالیکه گیج شده بود خواسته ی او را پذیرفت و لباس های ریوکان را قبول کرد و به سرعت آنجا را ترک کرد .

با رفتن دزد ،ریوکان عریان بر زمین نشسته و به ماه خیره شد . با خودش فکر کرد و رو به ماه کرده و گفت : " بیچاره ! ای کاش می توانستم این ماه زیبا را به او هدیه بدهم . "

کوان های ذن

برگردان : کسرا آرام

بودا


کوان های ذن (داستان هایی متناقض نماکه در ظاهر بی معنی بوده ولی در واقع درست هستند .از این داستان ها در آیین ذن برای آموزش استفاده می شود. )


سرشت موجودات


دوراهب روزی مشغول شستن کاسه هایشان در آب رودخانه بودند که متوجه شدند عقربی در معرض غرق شدن در اب است .یکی از آنها به سرعت عقرب را از آب خارج کرده و در کرانه ی رودخانه قرار داد. اما در حین بیرون آوردن ،دید که عقرب قصد نیش زدن او را داشته است. راهب پس از نجات دادن عقرب باز مشغول شستن کاسه اش شد که دوباره عقرب در اب افتاد . راهب برای بار دوم عقرب را از غرق شدن نجات داد ولی این بار هم نزدیک بود که عقرب او را نیش بزند .

دوست راهب با دیدن این صحنه رو به او به کرده و گفت :" ای دوست چرا می خواهی عقربی را نجات دهی که سرشتش نیش زدن است ؟"

دوستش پاسخ داد :" به همان دلیل که سرشت من نیز نجات دادن و یاری رساندن به دیگر موجودات است . "

خود آموز خود کشی !!!

جمع آوری و ترجمه : کسرا ارام


متن زیر خلاصه ای از راهنمایی های سرراست من به کسانیست که واقعاً قصد خودکشی دارند . دوستان می توانند از این متن به عنوان معیاری جهت سنجش روش های موجود برای خودکشی استفاده کنند. از طرفی نخواسته ام تمامی روش های ممکن را در این نوشته طبقه بندی کنم ، ولی در اینده اگر حالی بود به طور کامل توضیح خواهم داد تا راهگشای دوستان باشد .




معیارهای خودکشی

معیارهای من برای یک خودکشی مطمئن و کامل به شرح زیر است :


سریع

مطمئن

بی درد

هوشیارانه

بی خطر

در دسترس

تمیز


توضیح

سریع : روش های سریع کمتر باعث ایجاد اضطراب می شوند وکمتر امکان دارد که ترس ناشی از پایان فرد را ارز این عمل منصرف کند . چرا باید فردی که تصمیم نهایی اش را گرفته دچار شک و افکار مزاحم شود ؟ از نظر من روش ایده ال روشی است که سریع و آنی باشد و هیچ جایی برای پشیمانی نگزارد.


بی درد : رنج همواره در تمامی عرصه های زندگی گریبان گیر بشر بوده است . بسیاری خودکشی می کنند تا ارام شوند و در حقیقت از رنج های تحمل ناپذیرشان خلاص شوند . روش های بی درد توهم زندگی ای ارام را در پی دارند . ارامش زیباست حتی اگر کاذب و توهمی باشد .


مطمئن : اگر فکر می کنید آنقدر جنم نداشته که عملیات خود خلاصی را با موفقیت به پایان برسانید ، توصیه می کنم از همین الان بی خیال این موضوع جدی و مهم شده و به زندگی تان ادامه دهید . کسانی که خودکشی نافرجام دارند دچار مشکلات بزرگی در ادامه زندگی می شوند . از طرفی نزدیکان همواره همچون کنه به آنها چسبیده و آن ذره لذتی هم که قبل از خود خلاصی بود نیز از بین خواهد رفت و از سوی دیگر ممکن است همچون یک دیوانه ! با شما رفتار کرده و در بیمارستان های روانی بستریتان کننند که بسیار از مورد اولی دردناکتر است .چرا که در اینصورت هرگز موفق به اجرای دوباره ان نخواهید شد . تا فراموش نکرده ام باید بگویم که بعضی از روش های خود خلاصی در صورت نافرجام ماندن از درد های دردناک !! جسمی خالی نخواهند بود .تصور کنید فردی را که تصمیم به خود کشی گرفته و به بالای ساختمانی یک طبقه رفته و همچون پروانه ای عاشق خود را در فضای خالی بین پشت بام و زمین شناور میکند . بی شک این فرد نخواهد مرد و تا پایان عمر همچون پروانه ای با بال شکسته مجبور به خوابیدن در خانه و شاهد لذت های اطرافیان خواهد بود . خلاصه اینکه یک روش ایده ال می باست 100 درصد مطمئن باشد .


هوشیارانه : بسیاری از روش هایس معمول برای خود کشی روی کاغذ موثر هستند ولی در دنیای واقعی نافرجام .برخی افراد ناامید بدون در نظر گرفتن احتمال عدم موفقیت در خود کشی تنها به ارامش بعد از این عمل فکر می کنند که از دید من چنین کاری از فردی سالم بعید است .


بی خطر !!!: چرا می خندید ؟ منظور من بی خطری برای دیگران است نه شما ! . شما احساس گناهی نابخشودنی می کنید . تصمیم می گیرید که به طبقه ی میانی یک برج مسکونی رفته و خود را در آتش قهر الهی بسوزانید . حال اگر دیگران نیز در آتش عمل شما بسوزند چه می شود ؟ هرگز دلتان به چنین عملی راضی خواهد شد.


در دسترس : اصلا به جذابیت روش های موجود توجهی نکنید چرا که اگر آنرا به خوبی انجام ندهید ، هیچ لذتی برای شما به دنبال نخواهد داشت . برخی از روش ها از دور زیبا هستند ولی از نزدیک غیرمعقول


تمیز: آخر برای یک بار که شده خودخواهی را کنار بگزارید . اگر در حین خودکشی به زندگی دیگران گند بزنید خیلی سریع دیگران متوجه عمل انتحاری شما خواهند شد و شما را مجبور به پاک کردن آن خواهند کرد . از طرفی بسیاری از مردم در برابر خون حساس هستند . این اطمینان را به شما می دهم که هیچ کس از دیدن تکه های متلاشی شده ی مخ شما بر روی زمین خوشحال نخواهد شد .


نتیجه

خودکشی عملی سخت و جدی است که هرگز نباید با سهل انگاری انجام شود . بسیار کسانی هستند که این عمل را به شوخی گرفته و همچون یک احمق با انجام اشتباهات پیش پا افتاده باعث خنده ی دیگران می شوند . مثل هر کار دیگری در این دنیا می بایست قبل از انجام به خوبی به آن فکر کرده و میزان درستی آنرا بسنجید .

Ernest Hemingway

برگردان: کسرا آرام



WordPress plugin

A man can be destroyed but not defeated.

مرد ممکن است نابود شود ولی شکست نمی خورد




A man's got to take a lot of punishment to write a really funny book.

آدم می بایست شکنجه های بسیاری را تحمل کند تا کتابی خنده دار به معنای واقعی بنویسد




All my life I've looked at words as though I were seeing them for the first time.

در تمام عمر به کلمات به نوعی نگاه می کردم که گویی برای اولین بار است که آنها را می بینم



All things truly wicked start from innocence.

تمامی شرارت ها از معصومیت آغاز می شوند




همینگوی با چاپ رمان " وداع با اسلحه " به یکباره تمامی قله های نویسندگی را فتح کرد . موفقیتی که اروزی هر نویسنده ای است . ولی صد حیف که او هرگز موفق به وداع با اسلحه نشد ، چرا که سرانجام در جولای 1961 بر اثر شلیک گلوله به سرش برای همیشه با زندگی سراسر ماجراجویانه اش وداع کرد .

کوان های ذن

برگردان : کسرا آرام

بودا


کوان های ذن (داستان هایی متناقض نماکه در ظاهر بی معنی بوده ولی در واقع درست هستند .از این داستان ها در آیین ذن برای آموزش استفاده می شود. )




نه گرما نه سرما


راهبی از توزان پرسید :" چطور می توانیم از گرما و سرما در امان باشیم ؟" توزان پاسخ داد : "بهتر نیست به جایی برویم که نه گرم است و نه سرم ؟" راهب با تعجب پرسید :" اما مگر چنین جایی وجود دارد ؟"

توزان در پاسخ گفت "وقتی هوا سرد است ،با تمام وجود سرد باش ،و وقتی هوا گرم است با تمام وجود گرم ."