نیلوفر آبی

نیلوفر آبی - بودیسم - ادبیات - وب

نیلوفر آبی

نیلوفر آبی - بودیسم - ادبیات - وب

مقایسه اسلام ، مسیحیت و بودیسم

 

 

 

 

 

 

بودیسم

مسیحیت

اسلام

بودیسم نوعی فلسفه ی زندگی است که توسط بودا ( کسی که به روشنایی رسیده است ) به مردم عرضه شد . او  در قرن ششم پیش از میلاد در شمال هند به هدایت و آموزش مردمان می پرداخت .بودا خدا نبود و طریقت او نیز  قائل به وجود خدا نبود . تنها وقتی این دین به چین وارد شد ، مفاهیم خداگونه به ان راه یافتند . خدایان معروف چین  چون گوانین (بودیستاوا آوالوکیتسوارا  ) و میلفو (مایترایا ) در حقیقت اشخاصی بودند که جهت تبلیغ بودیسم به چین وارد شدند . 

رنج حاصل اعمال ارادی ماست و این امر مطابق با اصل بودایی عمل و عکس العمل (کرمه) است. ( کسی که گندم می کارد ، بی شک گندم درو خواهد کرد ).

 از دیدگاه بودیسم ، هر کس خود مسئول وضعیت کنونی اش است .

 اعمال خوب و بد انسانها ( کرمه ) از یک زندگی به زندگی دیگر انتقال می یابد . وضعیت کنونی شما تحت تاثیر اعمالتان در زندگی قبلی است . و  به همان صورت زندگی بعدی تان نیز درگرو اعمال امروزتان است . مردم چین اعتقاد دارند ، کسی که امروز انسان خوبی است ، بی شک در زندگی بعدی نیز زندگی خوبی خواهد داشت  و کسی که امروز گناه می کند ، ممکن است در زندگی بعدی در جسم یک حیوان و یا حتی حشره حلول کند .

تعالیم بودا شامل چهار حقیقت اصلی و روش های هشتگانه است .

 

ایمان مسیحیت، داشتن رابطه با خداوند ، خالق تمامی موجودات  است . انسانها به خاطر مسیح مورد قبول خدا قرار می گیرند و نه به خاطر اعمالشان . اگر چه همگی گناهکاریم ولی خدا هنوز دوستدار ماست و فرزندش را به خاطر ما به زمین فرستاد تا بر روی صلیب کشته شود . در حقیقت این خدا بوده است که ابتدا به ما نزدیک شده است، همچون والدینی که به دنبال فرزند گریزانشان هستند . در حالیکه در ادیان دیگر این مردم هستند که به دنبال خدا می گردند . به منظور ایجاد این رابطه با خدا ، آدمی می بایست مسیح را به عنوان تنها نجات دهنده اش بپذیرد. و پس از آن با کمک روح القدس از گناهانش بر خواهد گشت .  

اگر می خواهید مسیح را به عنوان تنها نجات دهنده بپذیرید باید با دعای زیر شروع کنید:

ای پدر آسمانی و عزیز

می خواهم به تو نزدیک شوم

خود می دانم که قادر به نجات خویشتن نیستم چرا که گناهکارم

ایمان دارم که تنها فرزندت را فرستادی تا بخاطر گناهان من بر روی صلیب از دنیا برود و از زمین به اسمان سفر کند .

از تو می خواهم که گناهان مرا ببخشی ، همچنانکه  موهبت زندگی ابدی را می پذیرم.

از گناهانم روی می گردانم و به تو توکل می کنم .

امیدم به مسیح است . آمین

دین اسلام بر روی 5 ستون قرار دارد که عناصر اصلی اسلام را تشکیل می دهند. . کسی که اسلام را به عنوان دین می پذیرد باید این اصول را در تمام شئون زندگی اش به کار بندد . این اصول عبارتند از :

1.شهادت دادن به دوچیز

اینکه هیچ خدایی جز الله وجود ندارد ودیگری اینکه محمد فرستاده ی او است .

2. نماز های پنجگانه

3. روزه گرفتن در ماه رمضان

4. زکات دادن

5. یکبار در زندگی به مکه رفتن

 علاوه بر شهادت های فوق ، هر مسلمان می بایست از ته دل به خدا ایمان داشته باشد . همچنین هر مسلمان باید بر طبق این اصول زندگی کند و آنها را در تمام شئون زندگی اش (گفتار و کردارش ) به کار ببندد.

مسلمانان اعتقاد دارند که با انجام این وظایف تکامل یافته و قلبشان با نور ایمان روشن خواهد شد تا جاییکه خود تجسمی از این ایمان خواهند شد .

در کنار این اصول پنجگانه ، هر مسلمان باید دوستدار و وفادار به دیگر  برادران مسلمانش باشد . او می بایست در عمل از تمامی کافران ، در امور دنیوی و امور معنوی ، فاصله گیرد.

خدا

هیچ گونه جهان بینی مرتبط با خدا در بودیسم وجود ندارد  و لازم به ذکر است که  صورت های خدا گونه بعداً وارد این مذهب شد .

تنها یک خدای حقیقی وجود دارد ، که خودش را اینطور می خواند : من هستم آن خدایی که وجود دارد.

مسلمانان تنها به یک خدا ( الله ) اعتقاد دارند .

رستگاری

سرنوشت انسان در دست خودش است.به عبارت دیگر  آدمی می بایست خودش برای رستگاری اش تلاش کند ، نه کس دیگر

رستگاری در نتیجه عمل بدست نمی اید .رستگاری موهبتی است که به کسانی  داده خواهد شد که مسیح را به عنوان تنها نجات دهنده بپذیرند.

رستگاری در نتیجه عمل کردن به اصول پنجگانه در زندگی بدست می اید .

زندگی ابدی

از یک جهت این دین قائا به وجود زندگی ابدی است . اما کسی مطمئن نیست که زندگی آینده اش به چه موجودی ختم خواهد شد . زندگی آینده انسان به کرمه و زندگی اکنونش بستگی دارد .

زندگی ابدی ، به تمامی کسانی که رستگاری را بپذیرند وعده داده شده است

زندگی ابدی همان  سعادت ابدی است که در آخرتبه وقوع می پیوندد . در اسلام تنها به آنانی که از دستورات خداوند اطاعت کرده و زندگی شان را بر اصول پنجگانه برپا کنند ، زندگی ابدی وعده داده شده است .

عشق

هیچ خدایی در بودیسم وجود ندارد تا از بندگانش مراقبت کرده و یا آنها را دوست بدارد .

کتاب مقدس مسیحیان (انجیل) پر است از عشق خدا به بندگانش ، تا جاییکه تنها فرزندش  را به زمین فرستاد تا گناهان مردم بخشیده شود .

در قرآن هیچ اشاره ای به عشق الله نسبت به مردم نشده است .

 

 

ترجمه: کسرا ارام

گرفیتی

گرفیتی : هنر و بزه

نویسنده : دنیل الیور تاکر

تلخیص و ترجمه : کسرا آرام

تاریخچه / مقدمه

هرگاه که به اطرافم نگاهی می اندازم ، خودم را در شهر بابل ولی نمونه امروزی آن می یابم . شهری که پر از وسوسه ، گناه ، فساد ، بی عدالتی است . شهری که مملو از انسانهایی گمراه است که بیشتر به برده هایی روانی شباهت دارند . فکر می کنم که تنها راه برای بیدار کردن این مردم از خواب این است که هر آنچه که می دانند از بین برده شود : شغل هایشان ،تجارت خانه هایی که همگی در آن گرد می ایند و یا حتی شهر هایشان ! .باید برروی قطارها ، محل های کارشان ، بزرگراه ها و هر آنچه که وجود دارد نقاشی کرد . باید به آنها فهماند که فرهنگ هنوز نمرده است و دست کم کسانی هستند که برای زنده ماندن آن بجنگند .

اینها را کودا ، جوانی 21 ساله اهل فیلادلفیا می گوید ، وقتی از او پرسیده می شود که چرا بر روی دیوارها می نویسد . او از 6 سال پیش تا حالا در حال نوشتن بر روی دیوارها است .

واژه ی گرفیتی (GRAFFITI) -کلمات و نقاشی هایی است که بر روی دیوار حک و یا نوشته می شوند – از ریشه لاتین گرفین "graphein"(نوشتن ) و خود کلمه گرفیتی جمع لغت ایتالیایی گرفیتو "graffito." است .

تاریخ گرفیتی ( به معنای نوعی سبک هنری ،که تنها درمکان های عمومی یا خصوصی بدون کسب اجازه از صاحب مکان انجام می شود ) به اواخر دهه ی 60 می رسد ولی در معنای عام آن همواره وجود داشته است . برخی می گویند که این سبک بیانگر نیاز انسان برای ارتباط با دیگران است و تاریخ اینگونه ارتیاط ها به قدمت اولین هنر ارتباطی یعنی نقاشی می باشد .

اوخر دهه ی 60 بود که " جولیو 204 " تگ(علامت ) خود را بر روی .....

ادامه مطلب ...

کافکا

فرانتس کافکا

تولد: 3 جولای 1883 – پراگ ، اتریش – مجارستان

مرگ : 3 ژوئن 1924 ( در سن 40 سالگی ) – کرلینگ نزدیک وین ، اتریش

شغل : مامور بیمه ، مدیر کارخانه ، نویسنده داستان کوتاه و رمان

ملیت : یهودی – بوهیمی ( اتریش – مجارستان )

سبک ادبی : مدرنیسم ، اگزیستانسیالیسم ، پیشرو این مکتب

نهضت ادبی : رئالیسم جادویی

اثار برجسته : محاکمه ، قصر ، مسخ


فرانتس کافکا ( 3 جولای 1883 – 3 ژوئن 1924 ) یکی از داستان نویسان بزرگ قرن 20 می باشد . او در یک خانواده متوسط یهودی ، المانی زبان ، در پراگ که در حال حاضر بخشی از جمهوری چک است به دنیا امد . مجموعه ی منحصر به فرد نوشته های او ، که بیشتر آنها ناقص بودند و پس از مرگ او منتشر شدند ، به عقیده ی بسیاری یکی از تاثیرگذارترین نوشته ها در ادبیات غرب می باشد .

داستان هایش ، همچون مسخ (1915) ، و رمان هایی چون ، محاکمه (1925) و قصر (1926) ، به زندگی افراد رنج دیده در دنیایی همچون کابوس و دیوان سالار می پردازد .

زندگی نامه

کافکا در خانواده ای یهودی از طبقه متوسط جامعه در پراگ ،پایتخت بوهمیا متولد شد . پدرش ،هرمان کافکا (1852-1931) مردی بزرگ جثه ، خودخواه و تاجری مغرور بود . کافکا خود پدرش را اینگونه توصیف می کند " یک کافکای واقعی از نظر قدرت ،تندرستی ،میل و رغبت ،بلندی صدا ،سخنوری ، خود پسندی، تسلط بر زندگی دنیوی،تحمل ، حضور ذهن و اگاهی از طبیعت انسانی " . هرمان ،فرزند چهارم ژاکوب کافکا ، یک ذبح کننده مذهبی ، بود که از اسک ، روستایی یهودی نشین و چکسلاواکی زبان نزدیک پیسک در جنوب بوهمیا به پراگ امده بود . در ابتدا به عنوان نماینده ی سیار فروش کار می کرد ولی در ادامه خود به یک خرده فروش لوازم و کالاهای تجملی زنانه و مردانه تبدیل شد . او 15 نفر را استخدام کرد و از یک زاغچه(که در زبان چکسلاواکی به ان کوکا می گویند ) به عنوان نشان کاری اش استفاده کرد . مادر کافکا ، جولی (1856-1934) ، دختر ژاکوب لووی ، ابجو سازی موفق در پودبرادی بود . مادر کافکا تحصیل کرده تر از همسرش بود .

کافکا فرزند بزرگ خانواده بود . دو برادر کوچکتر او ، جیورگ و هنریخ به ترتیب در 15 و 6 ماهگی ، قبل از اینکه کافکا به 7 سالگی برسد مردند . 3 خواهر کوچکتر او ،گابریل (الی ) (1889–1941) ، والری (والی) (1890–1942)، و اتیلی (اتلا) (1891–1943) بودند . در روزهای کاری پدر و مادر او خارج از خانه بودند . مادرفرانتس به پدرش در اداره کار ها کمک کرده و 12 ساعت در روز کار می کرد . تمامی بچه ها تا حد زیادی توسط گروهی از خدمتکار ها و دایه ها پرورش یافتند . کافکا رابطه ای بسیار آشفته با پدرش داشت . او در نامه ای از پدرش به خاطر بدرفتاری عمیق روحی با او در سنین کودکی ، شکایت می کند .

خواهران کافکا به همراه خانواده هایشان به محله ی کلیمی لدز فرستاده شدند و در همانجا یا اردوگاه ها ی اسرا مردند . اتلا به ارودگاه ترزینستات فرستاده شد و از انجا در تاریخ 7 اکتبر 1943 به اردوگاه مرگ در اشوویتز ، که 1267 کودک و 51 سرپرست درزمان ورودبه ان با گاز کشته شدند ، فرستاده شد . و........


منبع

ادامه مطلب ...

شاید فردا بیایی شاید ....


برای من ازمرگ گفتن و نوشتن لذتی عمیق در پی دارد که میراث اجداد بیچاره ام است . شاید تنها چیزی را که لمس می کنم هر روز و هر شب همین غم است.

چرا باید بیش از این طعم تلخ این زندگی سگی را تحمل کنم . 

امروز برای تو نوشتم . دیروز هم . فردا را نمی دانم . شاید فردا بیایی

خدا را چه می دانی شاید فردا روزی سفید باشد چون روزهای رویایی پیش از تولدم.

خدایا از سر تقصیرات من بگذر که بی شک همین زندگی است بزرگترین تقصیرم.


گفتگوهای کودکانه با خدا

گفتگوهای کودکانه با خدا

 

خدای عزیز!

به جای اینکه بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمی‌کنی؟

امی

 

خدای عزیز!

شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمی‌کشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده.

لاری

 

خدای عزیز!

اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی، کفش‌های جدیدم رو بهت نشون میدم.

میگی

 


_,_.___

ادامه مطلب ...