نیلوفر آبی

نیلوفر آبی - بودیسم - ادبیات - وب

نیلوفر آبی

نیلوفر آبی - بودیسم - ادبیات - وب

آیا می دانستید که.....




برگردان: کسرا ارام

منبع

آیا می دانستید که


پشه ها نمی خوابند

فندک پیش از کبریت اختراع شده است

یک ساعت استفاده از هدفون ، وجود باکتری ها در گوش شما را تا 700 برابر افزایش می دهد

صندلی اعدام الکترونیک توسط یک دندان پزشک اختراع شده است

مردم بیشتر از مرگ از عنکبوت می ترسند

در 4000 سال اخیر هیچ حیوان جدیدی اهلی و رام نشده است

فیل ها تنها موجوداتی هستند که نمی توانند بپرند

پروانه ها با پاهایشان مزه اشیا را می چشند

ادامه مطلب ...

خود آموز خود کشی !!!

جمع آوری و ترجمه : کسرا ارام


متن زیر خلاصه ای از راهنمایی های سرراست من به کسانیست که واقعاً قصد خودکشی دارند . دوستان می توانند از این متن به عنوان معیاری جهت سنجش روش های موجود برای خودکشی استفاده کنند. از طرفی نخواسته ام تمامی روش های ممکن را در این نوشته طبقه بندی کنم ، ولی در اینده اگر حالی بود به طور کامل توضیح خواهم داد تا راهگشای دوستان باشد .




معیارهای خودکشی

معیارهای من برای یک خودکشی مطمئن و کامل به شرح زیر است :


سریع

مطمئن

بی درد

هوشیارانه

بی خطر

در دسترس

تمیز


توضیح

سریع : روش های سریع کمتر باعث ایجاد اضطراب می شوند وکمتر امکان دارد که ترس ناشی از پایان فرد را ارز این عمل منصرف کند . چرا باید فردی که تصمیم نهایی اش را گرفته دچار شک و افکار مزاحم شود ؟ از نظر من روش ایده ال روشی است که سریع و آنی باشد و هیچ جایی برای پشیمانی نگزارد.


بی درد : رنج همواره در تمامی عرصه های زندگی گریبان گیر بشر بوده است . بسیاری خودکشی می کنند تا ارام شوند و در حقیقت از رنج های تحمل ناپذیرشان خلاص شوند . روش های بی درد توهم زندگی ای ارام را در پی دارند . ارامش زیباست حتی اگر کاذب و توهمی باشد .


مطمئن : اگر فکر می کنید آنقدر جنم نداشته که عملیات خود خلاصی را با موفقیت به پایان برسانید ، توصیه می کنم از همین الان بی خیال این موضوع جدی و مهم شده و به زندگی تان ادامه دهید . کسانی که خودکشی نافرجام دارند دچار مشکلات بزرگی در ادامه زندگی می شوند . از طرفی نزدیکان همواره همچون کنه به آنها چسبیده و آن ذره لذتی هم که قبل از خود خلاصی بود نیز از بین خواهد رفت و از سوی دیگر ممکن است همچون یک دیوانه ! با شما رفتار کرده و در بیمارستان های روانی بستریتان کننند که بسیار از مورد اولی دردناکتر است .چرا که در اینصورت هرگز موفق به اجرای دوباره ان نخواهید شد . تا فراموش نکرده ام باید بگویم که بعضی از روش های خود خلاصی در صورت نافرجام ماندن از درد های دردناک !! جسمی خالی نخواهند بود .تصور کنید فردی را که تصمیم به خود کشی گرفته و به بالای ساختمانی یک طبقه رفته و همچون پروانه ای عاشق خود را در فضای خالی بین پشت بام و زمین شناور میکند . بی شک این فرد نخواهد مرد و تا پایان عمر همچون پروانه ای با بال شکسته مجبور به خوابیدن در خانه و شاهد لذت های اطرافیان خواهد بود . خلاصه اینکه یک روش ایده ال می باست 100 درصد مطمئن باشد .


هوشیارانه : بسیاری از روش هایس معمول برای خود کشی روی کاغذ موثر هستند ولی در دنیای واقعی نافرجام .برخی افراد ناامید بدون در نظر گرفتن احتمال عدم موفقیت در خود کشی تنها به ارامش بعد از این عمل فکر می کنند که از دید من چنین کاری از فردی سالم بعید است .


بی خطر !!!: چرا می خندید ؟ منظور من بی خطری برای دیگران است نه شما ! . شما احساس گناهی نابخشودنی می کنید . تصمیم می گیرید که به طبقه ی میانی یک برج مسکونی رفته و خود را در آتش قهر الهی بسوزانید . حال اگر دیگران نیز در آتش عمل شما بسوزند چه می شود ؟ هرگز دلتان به چنین عملی راضی خواهد شد.


در دسترس : اصلا به جذابیت روش های موجود توجهی نکنید چرا که اگر آنرا به خوبی انجام ندهید ، هیچ لذتی برای شما به دنبال نخواهد داشت . برخی از روش ها از دور زیبا هستند ولی از نزدیک غیرمعقول


تمیز: آخر برای یک بار که شده خودخواهی را کنار بگزارید . اگر در حین خودکشی به زندگی دیگران گند بزنید خیلی سریع دیگران متوجه عمل انتحاری شما خواهند شد و شما را مجبور به پاک کردن آن خواهند کرد . از طرفی بسیاری از مردم در برابر خون حساس هستند . این اطمینان را به شما می دهم که هیچ کس از دیدن تکه های متلاشی شده ی مخ شما بر روی زمین خوشحال نخواهد شد .


نتیجه

خودکشی عملی سخت و جدی است که هرگز نباید با سهل انگاری انجام شود . بسیار کسانی هستند که این عمل را به شوخی گرفته و همچون یک احمق با انجام اشتباهات پیش پا افتاده باعث خنده ی دیگران می شوند . مثل هر کار دیگری در این دنیا می بایست قبل از انجام به خوبی به آن فکر کرده و میزان درستی آنرا بسنجید .

اشو



باگوان شری راجنیش (Baghwan Shree Rajnees )امروز با نام اشو (Osho) در جهان شناخته شده است . بنا به گفته ی راجنیش او این نام را از واژه ی اشنیک (oceanic )  به معنای" پیوسته به آب دریا و یکی شده با آن" برگرفته که برای نخستین بار در آثار ویلیام جیمز بکار رفته است . از آنجا که واژه ی اشنیک " دریاگون" تنها به توصیف تجربه می پردازد و شامل شخص تجربه کننده نمی شود ، اجنیش واژه ی" اشو " را برای خود برگزید . او بعد ها پی برد که این واژه از قدیم در میان ساکنان خاور دور رواج داشته و به معنای " شخصی مقدسی که آسمان بر او گل می افشاند " بکار رفته است.

به نقل از " مجموعه کتاب های مراقبه اشو" ترجمه مجید پزشکی

Sometimes all you need is just a hug




گاهی یک آغوش تنها چیزی است که در دنیا من وتو بدان نیازمندیم . آغوش رایگان داستان  بحث برانگیز و واقعی مردی است به نام خوان من ،مردی که تنها ارمانش یافتن غریبان شهر و در اغوش گرفتن آنان با هدف روشن ساختن دوباره چراغ زندگی آنان بود .در عصر مرگ ارتباط اجتماعی و انسانی ،بروز  جنبش آغوش رایگان به خودی خود حادثه ای عظیم تلقی خواهد شد . خوان به عنوان نماد امید بشری در خیابان ها ی شهر گام برداشت . اما مقامات پلیس مانع از این کار  شدند . داستان از آنجا شروع شد که :


 پس از عمری زندگی در شهر لندن با دگرگون شدن دنیای درونم تصمیم به بازگشت به خانه گرفتم . با فرود هواپیما در سیدنی ،تنها چیزی که در اختیار داشتم یک ساک پر از لباس و یک دنیا اشفتگی بود . هیچ کس به استقبالم نیامده بود . خانه ای نداشتم که به آن بروم و من در شهر خودم همچون گردشگری  تنها بودم . در حالیکه در مقابل درب فرودگاه ایستاده بودم ،مردمی را می دیدم که مسافرانشان را انتظار می کشیدند . آنها با آغوش باز رو در روی هم ایستاده به هم لبخند می زدند و همدیگر را سخت در آغوش می گرفتند . من هم آن بیرون کسی را انتظار می کشیدم . کسی که از دیددن من خوشحال شود . کسی که مرا در آغوش گیرد .دست به کار شده و بر روی مقوایی نازک با  ماژیک علامتی را کشیدم  .


با یافتن پرهیاهو ترین پیاده روی شهر مقوا را  بر بالای دست بردم . مقوایی که دربردارنده دو کلمه ی  "آغوش رایگان " بود . و اما عابرین یک ربع ساعت به من خیره شدند. اولین کسی که کنارم ایستاد ،بر روی شانه ام دستی زده و گفت که چطور سگ اش را امروز صبح از دست داده است . سگ آن زن صبح انروز مرده بود . به من گفت که آنروز صبح اولین سالگرد مرگ تنها دخترش در تصادف نیز بوده است . می دانستم که تا چه اندازه در این دنیا احساس تنهایی میکند و تا چه اندازه به آغوش گرم یک نفر نیازمند است . من زانو زده و او را در آغوش گرفتم . وقتی از هم جدا می شدیم دیدم که لبخند می زند.

 هر کسی دردی دارد و بی شک درد روحی آن زن بیشتر از درد من بود . برای کسی که روی در هم کشیده است ،یک لبخند حتی در نهایت کوتاهی نیز ،برای همیشه  ارزشمند خواهد بود .


منبع

تلخیص و ترجمه : کسرا آرام


دریاچه نای کاک افسانه ای و یا داستان شیرین و فرهاد مردم ویتنام



برگردان: کسرا آرام

منبع



دختر و پسری بودند  که بسیار به هم عشق می ورزیدند اما به خاطر اختلاف طبقاتی هرگز به هم نرسیدند .تمامی مردم ویتنام در هر سنی که باشند قادرند داستان زیبا و در عین حال غمگین این دریاچه را که در حقیقت داستان  عشق میان کانگ و کاک است  را بخوبی برای هر کسی تعریف کنند . تمامی داستان همین است

" یکی دردمندانه می گرید و از اشکش رودخانه ای شکل می گیرد . و دیگری تمام زندگی اش را صبر می کند و تبدیل به کوه می شود."    

 

داستان حزن انگیز جدایی این دو عاشق از یکدیگر ، بی شباهت به داستان رومئو و ژولیت نیست . خانواده کاک بسیار فقیر بوده  و  خانواه کانگ بسیار غنی . خانواده دختر  مانع از ازدواج کاک با دخترشان می شدند .اما این مخالفت راه به جایی نبرده و آن دو هر روز در این عشق راسخ تر می شدند  . اما روزی آمد  که دیگر صدای فلوت کاک به اتاق دختر  نرسید و کانگ  نومید از نیامدن صدای فلوت معشوقش  با قلبی شکسته از دنیا رفت.

 

مردم می گویند  که فرشته های آسمان برای کاک احساس همدردی کرده و او را به درون کوهی در میان آسمان می برند . در طول هر چهار فصل ،باد در میان کوه می وزد و صدای فلوت او را منعکس می کردند . دختر ،محصور در چهاردیواری اتاقش برای عشقش شب و روز می گرید و روزی  از شدت  این حزن  جسمش به اشک تبدیل می شود  . اشک هایی مملو از عشق و وفاداری ،وارد خاک شده و راهشان را تا کوه کاک ادامه می دهند . از آن روز با آمدن هر  تابستان ،گل های تلفونی(گل های بنفش رنگ ) بر روی کوه کاک و حاشیه رودخانه کانگ می رویند تا مردم را به یاد این عشق پاک و زیبا بیاندازند .  

منطقه ای که این افسانه در آن پدید آمده است  معروف به تان گونگ بوده  که چای خوش عطر آن شهرت زیادی در تای نیان  دارد. برخی می گویند که اشک های کانگ جذب ریشه های بوته های چای در این منطقه شده اند . هرکس  که حتی یکبار طعم این چای را بچشد ،هرگز مزه ی دلپذیر آنرا از یاد نخواهند برد.